وانیاوانیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات من و دخترم

Merry Christmas

روز آخر سال میلادی حدیث و نازنین اومدن خونمون با هم رفتیم 16 متری یه دوری زدیم بچه ها ویترینا رو نگاه کردن خرید کردیم بابا نوِئل یا بقول وانیا بابا نوئلا دیدیم عکس انداختیم روز خوبی بود و در کنار دوستای گلمون بهمون خوش گذشت راستی برای وانیا هم درخت کریسمس خریدیم با میوه هاش که منظورش تزئینات روی درخته ... از همین جا این عید رو به هم محله ایهای عزیزمون تبریک میگیم و امیدواریم که سال خوبی رو شروع کنن ... حدیث و نازنین دوستای گلم که البته اینجا جای مشکات خالی بود چون مهد بود اینم وانیا خانم و درخت کریسمسش بعد از خرید هم اومدیم خونه و بچه های کلی بازی کردن وانیا و محمد در حال خوردن سیب زمینی با سس ...
11 دی 1393

مهمونی آزاده جون و محبوبه جون

چهارشنبه 5 آذر ماه جلسه سوم صندوق جدید بود خونه آزاده جون ولی چون باید میرفتیم کرج خیلی از دوستان نیومدن بازم مثل همیشه با شیما و حدیث رفتیم البته اینبار با مترو که برای اولین بار بچه ها سوار میشدن تجربه جالبی بود و برای وانیا که همیشه میگه سوار قطار بشیم بسی جالبتر خیلی خوش گذشت از آزاده جونم بابت پذیرایی گرمش مچکریم چند روز بعدشم یعنی دوشنبه 10 آذر ماه رفتیم خونه محبوبه جون حدیث - شیما - سولماز و زهرا جون هم اومدن اونجام خوب بود خیلی خوش گذشت و بچه ها کلی با هم بازی کردن بازم ممنون محبوبه جون وانیا و دوستاش خونه آزاده جون اینم نهار خوشمزه ای که آزاده جون برامون درست کرده بود وانیا- مشکات و رهام برای اولین بار سوار ...
13 آذر 1393

تولد آوا و پارسا

باز دوباره اومدیم با عکسهای دو تا تولد دیگه اولی تولد آوا که روز جمعه 2 آبان برگزار شد البته جای حدیث خیلی خالی بود چون نیومد و دومی تولد پارسای الناز جون بود که روز شنبه 3 آبان برگزار شد که با حدیث و شیما رفتیم البته اینم بگم که کیک هر دو این تولدها رو دوستای عزیزم حدیث و شیما درست کردن و خیلی خوشگل و خوشمزه بود حالا بریم سراغ عکسها... این وانیا خانم که آماده شده بره تولد آوا جون اینم وانیا و خانم دوستاش اینم آوا خانم و کیکش اینم عکس از میز تنقلات متاسفانه از میز غذا عکسی ندارم و اما بریم سراغ عکسهای تولد پارسا اینم یه میز خوشگل و خوشمزه بازم میگیم تولدتون مبارک آو...
10 آبان 1393

تولد رهام سولماز جون

چهارشنبه 23 مهر ماه تولد رهام سولماز جون بود طبق معمول آماده شدیم و با شیما و حدیث رفتیم خیلی خوب بود و خوش گذشت سولماز جون بازم ممنون از دعوتت ... وانیا خانم آماده شده بره تولد در بدو ورود و بازی با گیتار بابای رهام بازی وانیا و دوستاش تو اتاق رهام اینم تولد بازی بچه ها اینم قسمت خوشمزه اینم گیفتی که سولماز جون زحمت کشیدن دادن به بچه ها ...
23 مهر 1393

تولد آیلین عزیز

روز دوشنبه 21 مهر ماه همزمان با عید غدیر تولد آیلین آناهید جون دعوت بودیم البته هیچکدوم از دوستانی که دعوت شده بودن نیومده بودن و فقط من و حدیث بودیم ولی بینهایت خوش گذشت به بچه ها که دیگه هیچی انقد بازی کردن که دلشون نمیخواست از اونجا بیرون بیاییم مدتها بود که یه جشن تولد آروم نرفته بودیم همه چی خیلی خوب بود بازم ممنون آنا جون که ما رو دعوت کردی   وانیا حاضر شده و بالاخره هوا سرد شد و تونست پالتو کلاهدار بپوشه که عاشقشه بازی تو اتاق آیلین اینم یه بازی دیگه که دیجی ترتیب داده بود اینم تولد بازیمون ...
23 مهر 1393

تولد رهام شیما جون

پنج شنبه 17 مهر ماه تولد رهام شیما بود مام حدودای ساعت 1 با حدیث و مشکات رفتیم تا یکم به شیما کمک کنیم از ساعت 5 هم یواش یواش مهمونا اومدن خیلی جشن خوبی بود شیما جون واقعا سنگ تموم گذاشنه بود خیلی خوش گذشت مخصوصا آخرش که وانیا با خاله شیما حسابی دوست شده بود و دلش نمیخواست بیاییم خونه عکسهارم در ادامه مطلب ببینید وانیا و دوستاش اینم آقا رهام که وسط جشن خوابش برد میز تنقلات اینم میز شام خوشگل و خوشمزه گیفتی که شیما جون زحمت کشیدن و به بچه ها دادن اینم ابراز محبت وانیا ـ مشکات و رهام به هم بعد از رفتن مهمونا ...
23 مهر 1393

تولد پرنسس هانا

شنبه 12 مهر ماه همزمان با شب عید قربان تولد هانا بود با تم پونی طبق معمول با حدیث و شیما رفتیم خوش گذشت اینم بگم کیک تولد رو حدیث و شیما درست کرده بودن عکسها رو ببینید   وانیا خانم آماده شده بره تولد وانیا خانم در حال پذیرایی از خودش اینم دوستای وانیا خانوم اینم تولد بازی بچه ها بازم ممنون از دعوتت مریم جون     ...
18 مهر 1393

تولد پرنیای عزیزم

روز یکشنبه 2 شهریور تولد پرنیای محبوبه جون بود طبق معمول با حدیث و مشکات رفتیم دوستای دیگه هم دعوت بودن اونارم دیدیم کلی خوش گذشت برگشتنی هم بابایی اومد دنبالمون و ما رو آورد خونه بازم ممنون محبوبه جون بابت دعوتت ...   وانیا خانم آماده شده و منتظره مشکاته پرنیا گیتار باباشو آورده با هم بازی کنن این میز تنقلات که محبوبه جون زحمت کشیده بود وانیا خانم داره از خودش پذیرایی میکنه وانیا و مشکات دارن میرقصن بازی وانیا خانم و دوستاش وانیا خانم تل دوستش آوارو برداشته و سعی داره بزنه سرش اینم دو تا دختر شیطون و شکمو اینم تولد بازیمون وانیا و دوستاش در حال خوردن کیک ...
4 شهريور 1393