وانیاوانیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات من و دخترم

تولد نفس

از اونجایی که وانیا خانم دیگه مدرسه میره کلی همکلاسی داره که باهاشون دوست شده تولد یکی از همکلاسی های وانیا خانم به اسم نفس 18 آذر ماه بود که مامانش زحمت کشید و برای اشنایی بیشتر مامانا و بچه ها با هم همکلاسیهای نفس رو به تولدش دعوت کرد ما هم رفتیم هر چند همه همکلاسیهاشون نیومده بودن ولی بازم خوب بود دیدن روابط بچه ها با همکلاسیهاشون خیلی جالبه از اونجایی هم که نفس و وانیا پشت یه میز میشینن دوستیشون یکم خاصتره خلاصه مثل همیشه خوش گذشت ...   از راست: مشکات- دیانا کاشانی- وانیا- نفس- باران و آمیتیدا   ...
22 آذر 1396

سفر مشهد

دقیقا نیمه آذر ماه چهارشنبه بود و تعطیل رسمی برای همین ما هم یه مسافرت دو سه روزه ضرب العجلی رفتیم مشهد با اینکه میگفتن هوای مشهد خیلی سرده و امکان بیرون رفتن خیلی نیست ولی خوشبختانه با ورود ما هوا تلطیف شد و به بالای صفر رسید دو سه روزی که اونجا بودیم از صبح تا عصر بیرون بودیم و بقیه وقتمون رو هم تو هتل می گذرونیدم البته دو روز متوالی هم دو تا از دوستان اومدن هتل پیشمون و یه دو ساعتی رو مهمونمون بودن و بچه ها بازی کردن و خوش گذروندن بهر حال هدف من از این سفر خوش گذشتن به وانیا بود که به هدفم رسیدم عکسها طبق معمول تو ادامه مطلب ... مسیر رفت و هتل اقامتمون ...
19 آذر 1396

تولد شش سالگی وانیا

امروز که تولد توست برای تو، برای چشم های تو، هدیه ام ناقابل است خاطراتی از فرداهامان برای بودنت همراه ترانه های خیس و باران خورده چشمهایم و من در هر تولد تو باز زنده می شوم تولدم مبارک تولدت مبارک هدیه باشکوه خداوند ...     و اینم کادوی تولدش یه ساعت swatch که از سفر اخیرمون به زوریخ خریده بودیم     و اما تولد دوم رو هم سوم آذر گرفتیم که خیلی خیلی خوش گذشت     ...
4 آذر 1396

جشن هالوین

حدودای اوایل آبان ماه تو آشپزخونه مشغول بودم که وانیا اومد گفت مامان هالوین یعنی چی گفتم هالوین یه جشن که تو کشورهای خارجی بمناسبت پاییز می گیرن و نمادش هم کدو هستش لباسهای عجیب غریب می پوشن ارایشهای و صورتکهای عجیب میزنن در کل هم خنده دار هم یه کوچولو ترسناک تا اینو گفتم وانیام گفت ولی من خیلی شجاعم اصلا هم نمیترسم میشه منم ببری، تو گروههای گردشگری یه چرخی زدم ببینم کدوم برنامه از همه فان تره و ترسناک نیست و آخر هفته باشه و بالخره برای روز پنج شنبه 11 آبان پیدا کردم هر چند اونروز صبحش باید میرفتم مدرسه جلسه اما گفتم خوب اشکالی نداره حالا خسته هم بشم مهم نیست صبح رفتم مدرسه وانیا پیش باباش موند و ساعت 11 و نیم اوردش پیش من و با هم رفتیم جشن ...
12 آبان 1396

آبان ماه

رسیدیم به ماه دوم از پاییز قشنگ، ماهی که تولد وانیا خانم هستش من سعی کردم گزیده اتفاقات ابان ماه رو تو این پست جا بدم البته واسه مراسم و جشنها پستای مجزا مینویسم اینجا روزمرگیهای ماه رو درج می کنم سال گذشته تو ماه آبان پدر شوهرم رو از دست دادیم و امسال برای مراسم سالگرد یه شب تو رستوران نایب بودیم و فرداش هم رفتیم ساوه، از اونجایی که سارا نوه عمه وانیا هم برای مراسم اومده بود کلی با هم بازی کردن و آتیش سوزوندن برای تولد وانیا هم کاپ کیک ساده سفارش دادم تا برای همکلاسیهاش ببره خودش که خیلی دوست داشت و کلی بهش خوش گذشته بود راستی برای سنجش جسمانی هم رفتیم خدا رو شکر مشکلی نداشت و برگه تاییدیه رو گرفتیم ... مراسم سالگرد پدربزرگ   ...
9 آبان 1396

مهر ماه در مدرسه چه گذشت

و اما مهر شد و سال تحصیلی رسما آغاز شد ساعت مدرسه با شروع سال تحصیلی از هفت و ربع صبح الی سه و ربع بعد از ظهر هستش وانیا صبحها حدوده ده دقیقه به هفت سوار سرویس میشه هم سرویسی هاش هم دو تا کلاس دومی هستن و یه کلاس پنجمی به نام آرینا که وانیا خیلی دوسش داره خدا رو شکر تو مسیر ترافیکی ندارن و زود به مدرسه میرسن روزهای دوشنبه ورزش دارن و وانیا با ذوق منتظر این روز میمونه تو هفته روزایی هست که یه کارایی باید تو خونه انجام بدن ولی بیشتر روزا آزادن از مدرسه که میرسه لباساشو عوض میکنه یه چیزی میخوره بعد یکم کارتن می بینه گاهی وقتا هم یکم تبلت بازی میکنه یا موزیک گوش میده بعد اگه کاری داشته باشه به کمک هم انجام میدیم و شام میخوره و یواش یواش برای خوا...
2 آبان 1396

اخرین هفته مهر

مهر ماه هم به همین سرعت گذشت و رسیدیم به آخرین پنج شنبه جمعه اون ، برای این دو روز هم برنامه ای ریختیم که به وانیا خانم خوش بگذره خستگی یه هفته مدرسه رو در کنه، برای همین روز پنج شنبه رفتیم شهربازی هروی کلی بازی کرد و بعدشم رستوران مورد علاقش پرپروک برای جمعه هم مادر دختری رفتیم سینما فیلم حقه باز دم دراز رو با هم تماشا کردیم هر چند وانیا خانم سینما رو نپسندیدند چون این اولین باری بود که سینما آزادی میرفت میگفت چقد سالن کوچیکه البته راست هم می گفت اگه سینما کورش و چارسو رفته باشی قطعا جای دیگه مورد پسند واقع نمیشه ... فان لند هروی تماشای فیلم سینمایی حقه باز دم دراز در پردیس سینمای آزادی ...
29 مهر 1396

جشنواره انار در بهشت رویایی

بی شک یکی از بهترین جاهایی که برای دوستداران طبیعت در تهران وجود داره همین باغ گیاهشناسی هست که به بهشت رویایی معروف شده ، و چه بهتر که این باغ گردی با یه اتفاق دیگه مثل جشن انار همراه بشه و بتونی یروز خوب رو اونجا بگذرونی و بهتر از اون اینکه با مهسا و مامانش بری طبق معمول عکسها ادامه مطلب... باغ گیاهشناسی یا همون بهشت رویایی جشنواره انار   و آخر گردش هم رفتیم رستوران بوف و اینم چند تا انار سرامیکی که از نمایشگاه جشنواره خریدیم     ...
27 مهر 1396

جشن روز کودک

با شروع مدرسه وانیا یکم شرایط برا بیرون رفتن عوض شده وانیا تا از مدرسه برسه خونه و لباس عوض کنه و یه چیزی بخوره حدودای ساعت 4 میشه و از اونجایی که ساعت 7 هم شام میخوره که برای خواب آماده بشه دیگه فرصتی برای بیرون رفتن نمی مونه بخاطر همین دیگه شرکت تو جشنهای وسط هفته یکم مشکله ، امسال کلی تو گروهها و کانالهای گردشگری سرچ کردم که یه جشن برای آخر هفته پیدا کنم خوشبختانه برای جمعه 21 مهر ماه جشنی در سعادت آباد برگزار میشد که وانیا رو بردم و کلی خوشش اومد و بهش خوش گذشت مخصوصا قسمت اجرای نمایش عروسکی و بازی هاش خیلی خوب بود برای هدیه روز کودک هم براش یه هدفون بی سیم گرفتم که بعضی وقتها باهاش موزیک گوش بده خودش چند وقتی بود که می گفت براش بخرم طبق...
22 مهر 1396