وانیاوانیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

خاطرات من و دخترم

یه عصر خوب تابستونی

عصر سومین پنج شنبه تیر ماه تصمیم گرفتیم که با خونواده دایی بریم شهربازی ارم خیلی خوش گذشت کلی خندیدیم بعدشم رفتیم رستوران بوف شام خوردیم و یکم پیاده روی کردیم و برگشتیم خونه طبق معمول عکسها ادامه مطلب ...                                       نوشتنم تمام شد                     ...
17 تير 1396

سفر به ارومیه

هفتم تیر ماه عروسی دختر عمه وانیا خانم بود از اونجایی که باید میرفتیم ارومیه و راه دور بود و همسری هم وقت نداشت خیلی سریع رفتیم و برگشتیم دیگه فرصت نشد اونجا شهر رو بگردیم فقط به وانیا قول داده بودم که حتما موزه ببرمش که بردم عکسها رو میزارم که ببینین ...           اینم عکسهای موزه طبیعی ارومیه اینم موزه مردم شناسی که وانیا خیلی دوست داره آخرشم رفتیم یه کافی شاپ و بچه ها بستنی خوردن اینم روز پاتختی و منزل عروس خانم ...
10 تير 1396

سفر به گرگان

نیمه شعبان امسال مراسم نامزدی پسرعمه وانیا خانم تو شهر گرگان بود مام تصمیم گرفتیم با یه تیر دو نشون بزنیم هم سفری رفته باشیم و آب و هوایی عوض کنیم هم بریم نامزدی برای همین روز پنج شنبه صبح من و وانیا با هواپیما بسمت گرگان رفتیم و تا روز یکشنبه هم اونجا بودیم روز اول که وارد شدیم خیلی گرم بود ولی از عصر هوا خنک شد و دو سه روز بعدی هم با ما یاری کرد و خنک باقی موند خلاصه کلی خوش گذشت عکسهارم میزارم ادامه مطلب ببینید ... شروع سفر و فرودگاه مهر آباد   آبشار زیارت رستوران بیست تیکه پاساژ گردی و خانه بازی کافه فیوره و یه صبحانه خوشمزه گردش د...
25 ارديبهشت 1396

تولد پسر عمه ها

تولد دو تا از پسرعمه های وانیا به فاصله خیلی کوتاهی از همدیگه است اولی پویان که تولد یکسالگیش رو جشن گرفتیم و بعدی هم اقا رادمهر که شش ماهی از وانیا خانم بزرگتره و تولد شش سالگیش رو جشن گرفت عکسها ادامه مطلب ... تولد پویان   تولد راد مهر ...
20 ارديبهشت 1396

سفر به کیش

آخرای فروردین ماه بود که تصمیم گرفتیم تا هوا خوبه و همه جام خلوته یه سفر برنامه ریزی کنیم و بریم که وانیا خانم هم با سفر رفتن آشنا بشه و بهش خوش بگذره تصمیم بر این شد که بریم کیش ولی از اونجایی که سر همسرم خیلی شلوغ بود نتونست ما رو همراهی کنه و مام با دوستمون حدیث و مشکات رفتیم اونجا کلی خوش گذشت و کلی واسه وانیا خانم تجربه های جدید داشت بر عکس انتظار من وانیا هیچ هیجانی برای سوار هواپیما شدن از خودش نشون نداد یکمی هم ناهماهنگ بودیم چون کیش شبگردی داره و وانیا خانم دیگه از ساعت 10 به بعد نمیتونست بیدار باشه ولی بهر حال خوش گذشت مخصوصا باغ پرندگان و پاراسل سواری عکسهارو ادامه مطلب ببینید ... شروع سفرمون و فرودگاه مهر آباد تهران &nb...
10 ارديبهشت 1396

جشن روز مبعث

با وجود این کانالهای تلگرامی و پیجهای اینستا جشنی نیست که ازش بی خبر بمونیم تا جایی که بتونم و شرایطم اجازه بده حتما وانیا رو به این جشنها میبرم جشن سرزمین شادی هروی یکی از اون جاهایی که یک تیر و دو نشون هستش هم میری جشن هم کلی بازی میکنی وانیام خیلی دوس داره چهارم اردیبهشت ماه بمناسبت مبعث جشن گرفته بودن و مام رفتیم کلی خوش گذشت هم به من هم به وانیا امیدوارم همه خوش باشن ... وانیا و صورت گریم شده                                 ...
5 ارديبهشت 1396

روز شمار وانیا

اینم تقویم سال 1396 امیدوارم روزای خوبی در انتظار وانیا و همینطور همه بچه ها باشه   اینم تقویم سال 1394 وانیا که خیلی دنبالش گشتم که چیز تک و قشنگی باشه امیدوارم که برگ برگ این تقویم برای دخترم شادی و سلامتی رو ارمغان بیاره وانیا خانم تو لحظه سال تحویل 3 سال و 4 ماه و 4 روز و 19 ساعت و 5 دقیقه گذر عمر رو تجربه کرده اینم تقویم سال 1393 که وانیا خانم تو لحظه سال تحویل 2 سال و 4 ماه و 4 روز و 13 ساعت و 17 دقیقه از ساعات عمرشو رو سپری کرده تقویم 1392- وانیا خانم لحظه سال تحویل 1 سال و 4 ماه و 5 روز و 7 ساعت و 21 دقیقه سن داشت ...
30 اسفند 1395

سفر به مشهد

اوایل بهمن ماه بود که تصمیم گرفتیم بریم مشهد اولین مسافرت تنهایی من و وانیا خانم بدون حضور بابا ، اینبار با دوست جون جونی وانیا خانم مشکات و مامانش ، بابا برامون زحمت کشید هتل گرفت برای رفت بلیط قطار و برای برگشت هم بلیط هواپیما که هر دو برا وانیا تازگی داشت خیلی خوش گذشت از هتل که اصلا نگم که قابل توصیف نبود و همچنین از گشت و گذارامون انقد خوب بود که وانیا هر چند روز یکبار یادش میفته میگه کی دوباره میریم مشهد ، کلی عکس گرفتم ولی گلچینشو میزارم ادامه مطلب ... ایستگاه راه آهن تهران                       &nbs...
20 بهمن 1395