وانیاوانیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

خاطرات من و دخترم

فصل دل تکانی

1391/12/10 15:15
نویسنده : مامی وانیا
1,007 بازدید
اشتراک گذاری

امروز پنج شنبه 10 اسفنده یروز خوب با یه هوای خیلی خوب بهاری من و وانیا با دوستمون مامان محمدعرفان قرار بود بریم هفت حوض برای مامان محمدعرفان وسایل سفره هفت سین بخریم قرارمون ساعت 10.30 جلوی ارا گل بود ما یکمی زودتر رسیدیم برای اینکه حوصلمون سر نره بسمت هفت حوض رفتیم توی راه اونا رو دیدیم قدم زنان رفتیم سراغ جاهایی که می دونستیم وسایل تزئینی دارن یکمی اونا رو دیدیم مامان محمدعرفان گفت وسط میدون هفت حوض جشنواره ای فرهنگی بپا شده که او اونم وسایل سفره هفت سین رو می فروشن رفتیم وسط میدون دیدیم که غرفه هایی کوچیکی برای این کار تعبیه شده یه جایی هم برای نقاشی بچه ها در نظر گرفته شده بود رادیو فصلی دل تکانی هم بصورت زنده برنامه اجرا میکرد با وانیا خانمم مصاحبه زنده کردن البته وانیا به زبون خودش صحبت میکرد فکر کنم هیشکی نفهمید چی گفت خلاصه وانیا خانم کلی گشت زد و رقصید و عوامل اجرای زنده هم کلی باهاش بازی کردن و سر بسرش گذاشتن یه گروه دو نفره هم پانتومیم اجرا می کردن و به وانیا هم یه بادکنک هدیه دادن اینم بگما بیشتر بچه ها از این دو نفر می ترسیدن ولی وانیا خانم شجاع بود و حتی بغلشون هم رفت حالا ادامه مطلب ببینید یادتون نره ...

محوطه جشنواره

گروه رادیو یی مستقر در فضای جشنواره که بصورت زنده برنامه اجرا میکردن

گروه دو نفره ای که پانتومیم اجرا می کردن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)