شهربازی، سینما و نمایش عروسکی
روز جمعه بابایی حدودای ساعت 3.5 از ساوه رسید و یکم خستگی در کرد بعدشم رفتیم شهر بازی امیر و وانیا یکم بازی کرد و پیتزا گرفتیم و اومدیم خونه شام خوردیم و وانیا رو یکم زودتر خوابوندم تا فردا صبح زود از خواب بیدار شه صبح بعد از بیدار شدن دوش گرفتیم و صبونه خوردیم رفتیم دنبال مهسا و مامانش و بعدش رفتیم سینما وانیا اولین بار بود که سینما میرفت خوشبختانه اونساعت خلوت بود و بیشتر خانما و بچه ها بودم وانیام یکم نشست یکم از این صندلی به اون صندلی رفت و یکمم رقصید بعدشم اومدیم خونه نهار خوردیم و بازی کردیم و بعدشم رفتیم پارک بازی کنیم روز سه شنبه هم وانیا رو بردم نمایش عروسکی خوب بود ولی آخرش که نمایش تموم شد نمیدونم چرا وانیا از عروسکا ترسید و گریه کرد ...
سینما گلستان فیلم شهر موشها
اینم خانه فرهنگ فدک و نمایش عروسکی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی