وانیاوانیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

خاطرات من و دخترم

مهمونی خونه آزاده و شیما جون

1392/10/4 19:06
نویسنده : مامی وانیا
1,362 بازدید
اشتراک گذاری

و اما اولین روز از بیست و ششمین ماه زندگی وانیا با مهمونی شروع شد اونم مهمونی خارج از شهر تهران رفتیم خونه آزاده جون رفتنی مزاحم یاسمن جون بودیم و برگشتنی به سهیلا جون زحمت دادیم دست جفتشون درد نکنه خیلی روز خوبی بود و خوش گذشت مخصوصا که یه مهمون ویژه هم داشتیم و اونم کسی نبود جز نیر عزیزم ولی بازم باید گله کنیم که بدون آرین اومده بود صبح ساعت 8 بیدار شدیم و حاضر شدیم ساعت 9 از خونه زدیم بیرون و بعد از ظهر هم حدودای 7 رسیدیم خونه سه شنبه هم خاله مریم مامان هانا دعوت کرده بود که موفق نشدیم بریم ولی از همین جا میگیم مریمی دوست داریم چهارشنبه هم رفتیم خونه خاله شیما برای اولین جلسه صندوق خیلی خوش گذشت ساعت 3.30 یه آژانس گرفتیم رفتیم دنبال هدیس و مشکات جون طبق معمول همیشه اولین نفر بودیم بعد از ما هم زهرا و مه سما اومدن خیلی خوش گذشت تا حدودای ساعت 11 شب اونجا بودیم برگشتنی هم وانیا تو ماشین خوابید از همینجا بازم از آزاده و شیما جون تشکر میکنم

عکسهای مهمونی خونه آزاده جون

و اینم یه مهمون کوچولو و ویژه

و اینم وانیا خانم که حاضر نیست خونه خاله آزاده رو ترک کنه

اینم عکسهای خونه شیما جون

آقا رهام در حال تماشای تلویزیون

اینم میز خوشگل و خوشمزه ای که شیما جون چیده بود

بازم مچکریم شیما و آزاده عزیزم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)