وانیاوانیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

خاطرات من و دخترم

یک روز با مشکات و وانیا

1392/8/21 18:22
نویسنده : مامی وانیا
518 بازدید
اشتراک گذاری

روز سه شنبه 14 آبان ماه هدیس جون کاری براش پیش اومده بود و مشکات آورد خونه ما تا با وانیا بازی کنه فکر کنم اونروز یکی از معدود روزایی بود که وانیا اصلا غر نزد با هم بازی کردن تلویزیون تماشا کردن صبحانه و نهار خوردن و ... اینم بگما مشکات خیلی دختر خانم و حرف گوش کنی بود چند تا عکس دارم ازشون میزارم ادامه مطلب البته روز قبلشم با هم پارک بودیم عکسهای پارک رو هم گذاشتم

 خانم خانما دارن تلویزیون تماشا می کنن

ساعت 7.5 صبحه و دارن خوراکی میخورن

اینم بازیها و شیطنتاشون

اینم ابراز محبت عشقولانه مشکات وانیا رو می بوسه وانیام داره براش بوس میفرسته

اینجام مشکات داره به وانیا آب میده بخوره

اینم دو تا وروجک که دیگه از زور خستگی غش کردن

اینم یروز قبل از روزیه که مشکات مهمون خونمون بود و با هم رفته بودیم پارک

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

hodeys
22 آبان 92 23:15
چقدر اون روز خیالم راحت بود که مشکات و پیش شما گذاشتم مشکات هنوزم میگه که چقدر بهش خوش گذشت عکسا رو که میبینه، میگه خیلی دوسش دارم مرسی که این لطف و در حق ما داشتی دوست خوب و مهربونم