وانیاوانیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

خاطرات من و دخترم

شروع فصل جدید از زندگی وانیا

و اما رسیدیم به یه مرحله جدید از زندگی وانیا خانم و اون هم ورود به مدرسه است انتخاب مدرسه یکی از سخت ترین و مهمترین کارهایی که باید انجام میدادم حدود سه چهار ماه طول کشید تا تونستم اینکار رو انجام بدم تقریبا تمام مدرسه های منطقه 3 و 4آموزش و پرورش و چند تا از مدرسه های منطقه 1 رو بررسی کردم دوست داشتم مدرسه ای پیدا کنم که صرفا درس نباشه بعضی وقتا پیش خودم فکر میکردم سواد تو این دوره زمونه خلاصه میشه بهیادگیری زبان و کامپیوتر بر خلاف مامانای دیگه که دوس دارن بچشون زود خوندن نوشتن رو یاد بگیره من ترجیح میدادم این روند کند و همراه با بازی و تفریح باشه چند تا مدرسه که بهشون سر زدم علاوه بر امتحان ورودی که گرفتن کلی هم تاکید روی درس و درس خوندن ک...
17 تير 1396

یه عصر خوب تابستونی

عصر سومین پنج شنبه تیر ماه تصمیم گرفتیم که با خونواده دایی بریم شهربازی ارم خیلی خوش گذشت کلی خندیدیم بعدشم رفتیم رستوران بوف شام خوردیم و یکم پیاده روی کردیم و برگشتیم خونه طبق معمول عکسها ادامه مطلب ...                                       نوشتنم تمام شد                     ...
17 تير 1396

سفر به ارومیه

هفتم تیر ماه عروسی دختر عمه وانیا خانم بود از اونجایی که باید میرفتیم ارومیه و راه دور بود و همسری هم وقت نداشت خیلی سریع رفتیم و برگشتیم دیگه فرصت نشد اونجا شهر رو بگردیم فقط به وانیا قول داده بودم که حتما موزه ببرمش که بردم عکسها رو میزارم که ببینین ...           اینم عکسهای موزه طبیعی ارومیه اینم موزه مردم شناسی که وانیا خیلی دوست داره آخرشم رفتیم یه کافی شاپ و بچه ها بستنی خوردن اینم روز پاتختی و منزل عروس خانم ...
10 تير 1396

سفر به گرگان

نیمه شعبان امسال مراسم نامزدی پسرعمه وانیا خانم تو شهر گرگان بود مام تصمیم گرفتیم با یه تیر دو نشون بزنیم هم سفری رفته باشیم و آب و هوایی عوض کنیم هم بریم نامزدی برای همین روز پنج شنبه صبح من و وانیا با هواپیما بسمت گرگان رفتیم و تا روز یکشنبه هم اونجا بودیم روز اول که وارد شدیم خیلی گرم بود ولی از عصر هوا خنک شد و دو سه روز بعدی هم با ما یاری کرد و خنک باقی موند خلاصه کلی خوش گذشت عکسهارم میزارم ادامه مطلب ببینید ... شروع سفر و فرودگاه مهر آباد   آبشار زیارت رستوران بیست تیکه پاساژ گردی و خانه بازی کافه فیوره و یه صبحانه خوشمزه گردش د...
25 ارديبهشت 1396

تولد پسر عمه ها

تولد دو تا از پسرعمه های وانیا به فاصله خیلی کوتاهی از همدیگه است اولی پویان که تولد یکسالگیش رو جشن گرفتیم و بعدی هم اقا رادمهر که شش ماهی از وانیا خانم بزرگتره و تولد شش سالگیش رو جشن گرفت عکسها ادامه مطلب ... تولد پویان   تولد راد مهر ...
20 ارديبهشت 1396

سفر به کیش

آخرای فروردین ماه بود که تصمیم گرفتیم تا هوا خوبه و همه جام خلوته یه سفر برنامه ریزی کنیم و بریم که وانیا خانم هم با سفر رفتن آشنا بشه و بهش خوش بگذره تصمیم بر این شد که بریم کیش ولی از اونجایی که سر همسرم خیلی شلوغ بود نتونست ما رو همراهی کنه و مام با دوستمون حدیث و مشکات رفتیم اونجا کلی خوش گذشت و کلی واسه وانیا خانم تجربه های جدید داشت بر عکس انتظار من وانیا هیچ هیجانی برای سوار هواپیما شدن از خودش نشون نداد یکمی هم ناهماهنگ بودیم چون کیش شبگردی داره و وانیا خانم دیگه از ساعت 10 به بعد نمیتونست بیدار باشه ولی بهر حال خوش گذشت مخصوصا باغ پرندگان و پاراسل سواری عکسهارو ادامه مطلب ببینید ... شروع سفرمون و فرودگاه مهر آباد تهران &nb...
10 ارديبهشت 1396

جشن روز مبعث

با وجود این کانالهای تلگرامی و پیجهای اینستا جشنی نیست که ازش بی خبر بمونیم تا جایی که بتونم و شرایطم اجازه بده حتما وانیا رو به این جشنها میبرم جشن سرزمین شادی هروی یکی از اون جاهایی که یک تیر و دو نشون هستش هم میری جشن هم کلی بازی میکنی وانیام خیلی دوس داره چهارم اردیبهشت ماه بمناسبت مبعث جشن گرفته بودن و مام رفتیم کلی خوش گذشت هم به من هم به وانیا امیدوارم همه خوش باشن ... وانیا و صورت گریم شده                                 ...
5 ارديبهشت 1396