خاطرات من و دخترم

در اینجا سعی می کنم اولین های وانیا رو تا جایی که یادم میمونه ثبت کنم اولین حمام : پنج شنبه 26 ابان ماه خونه خودمون مامان بزرگ زحمتشو کشیدن ویزیت پزشک : یکشنبه 29 ابان ماه بیمارستان فرمانیه خنده : اولین خنده های وانیا در هفته سوم پس از تولد بود الهی که من قربون خنده هاش بشم گردش با کالسکه : دوشنبه 28 اذر ماه مهمانی و تولد: چهارشنبه 30 اذر ماه خانه مامان بزرگ و بابا بزرگ تولد خاله و پسردایی میلاد فست فود: شنبه 24 دی ماه رستوران بوف با مامان و بابا واکسن : چهارشنبه 28 دی ماه کلینیک بیمارستان اتیه همراه با مامان و خاله عروسی : چهارشنبه 5 بهمن ماه عروسی عمه منیژه رستوران : شنبه 29 بهمن ماه رستوران نایب شعبه سهروردی همراه ما...

18 ماهگیت مبارک عزیز دل مامان ادامه مطلب یادتون نره دسته گل مامانی با دسته گلی تو دستاش و اما دختر مامانی با یه ابنبات به شیرینی خودش ...

سلام امروز اومدم تا از همه کسایی که به وبمون سر میزنن تشکر کنم دلیلشو خودتون ببینین  و اما رکوردی دیگر مرسی از دوستانی که بهمون اطلاع میدن بوس برای همه ...

و اما امروز اومدم با یه خبر به مناسبت هجده ماهگی وانیا تصمیم گرفتم قالب وب وانیا رو عوض کنم بخاطر همین دادم یه قالب اختصاصی براش طراحی کردن امیدوارم خوشت بیاد عزیزم اما در ادامه عکس اولین قالب وبت رو برات میزارم تا یادگاری بمونه ...