وانیاوانیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

خاطرات من و دخترم

سفر به کیش

آخرای فروردین ماه بود که تصمیم گرفتیم تا هوا خوبه و همه جام خلوته یه سفر برنامه ریزی کنیم و بریم که وانیا خانم هم با سفر رفتن آشنا بشه و بهش خوش بگذره تصمیم بر این شد که بریم کیش ولی از اونجایی که سر همسرم خیلی شلوغ بود نتونست ما رو همراهی کنه و مام با دوستمون حدیث و مشکات رفتیم اونجا کلی خوش گذشت و کلی واسه وانیا خانم تجربه های جدید داشت بر عکس انتظار من وانیا هیچ هیجانی برای سوار هواپیما شدن از خودش نشون نداد یکمی هم ناهماهنگ بودیم چون کیش شبگردی داره و وانیا خانم دیگه از ساعت 10 به بعد نمیتونست بیدار باشه ولی بهر حال خوش گذشت مخصوصا باغ پرندگان و پاراسل سواری عکسهارو ادامه مطلب ببینید ... شروع سفرمون و فرودگاه مهر آباد تهران &nb...
10 ارديبهشت 1396

جشن روز مبعث

با وجود این کانالهای تلگرامی و پیجهای اینستا جشنی نیست که ازش بی خبر بمونیم تا جایی که بتونم و شرایطم اجازه بده حتما وانیا رو به این جشنها میبرم جشن سرزمین شادی هروی یکی از اون جاهایی که یک تیر و دو نشون هستش هم میری جشن هم کلی بازی میکنی وانیام خیلی دوس داره چهارم اردیبهشت ماه بمناسبت مبعث جشن گرفته بودن و مام رفتیم کلی خوش گذشت هم به من هم به وانیا امیدوارم همه خوش باشن ... وانیا و صورت گریم شده                                 ...
5 ارديبهشت 1396

سفر به مشهد

اوایل بهمن ماه بود که تصمیم گرفتیم بریم مشهد اولین مسافرت تنهایی من و وانیا خانم بدون حضور بابا ، اینبار با دوست جون جونی وانیا خانم مشکات و مامانش ، بابا برامون زحمت کشید هتل گرفت برای رفت بلیط قطار و برای برگشت هم بلیط هواپیما که هر دو برا وانیا تازگی داشت خیلی خوش گذشت از هتل که اصلا نگم که قابل توصیف نبود و همچنین از گشت و گذارامون انقد خوب بود که وانیا هر چند روز یکبار یادش میفته میگه کی دوباره میریم مشهد ، کلی عکس گرفتم ولی گلچینشو میزارم ادامه مطلب ... ایستگاه راه آهن تهران                       &nbs...
20 بهمن 1395